بدون عنوان
سلام دختر عزیزم!
امروز 1 دی ماهه... و 25 روزت شده... یعنی 6 دی یه ماهت میشه...!
25دی بعد 19 روز بالاخره از خونه مامانم اینا به خونمون اومدیم...
و چند شب بود که تا صبح بیدار بودی و گریه می کردی... من و بابایی حسابی نگرانت شدیم... اما دکتر گفت طبیعیه!
شاید بتونی حدس بزنی چه استرس و خستگی برامون به همراه داشت... خدارو شکر دیشب دختر خوبی بودی... و بعد چند شب اجازه دادی مامان بابا بخوابن!
دیشب شب تو بود...!
شب یلدا... یکی از کهن ترین جشن های ایرانی!
" در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیمکرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته میشود. یلدا به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) گفته میشود. "
یلدای من:
" آن هنگام که تولد دختری بی گناه مایه ننگ اعراب بود ...
آن هنگام که زندگی برای دخترکان ساعتی بیش به طول نمی انجامید ...
نیاکان ما , بلندترین شب سال , شب تولد مینو , الهه زن , میترا , الهه خورشید را شب زنده داری می کردند ....
برای گرامی داشت مقام مقدس زن ...
این شب و همه شبهای پرستاره ایرانی , پیشکش تو تک ستاره آسمان زندگی ام ...
آرزو دارم در پس یلدای زندگیت , زایش خورشید را ... "
دیشب خونه عمه ی بزرگم دعوت شدیم... و همه خانواده پدریم دورهم جمع شده بودن...
می بوسمت گلم